جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۹ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    فصل سى و سوّم: تجسّم عمل

    يكى از بحثهاى مربوط به معاد كه پاسخگوى بسيارى از شبهه‌‏ها و از بهترين مباحث مربوط به معاد است، بحث «تجسّم عمل» است.

     تجسّم عمل در قرآن كريم به سه‌گونه، تصوير شده است كه يك نوع آن مربوط به دنياست و شكل ديگر آن مربوط به آخرت و نوع سوّم آن، هم در دنيا و هم در آخرت وجود خواهد داشت:

     1- نوع اوّل از تجسّم عمّل كه مربوط به اين دنياست، آن است كه تمام اعمال ما (خوب يا بد)، در زندگى اين دنيا تأثير دارد، كارهاى نيك ما موجب پيدايش حيات طيّبه يعنى زندگى سالم و با ارزش مى‌‏شود و كارهاى بد ما موجب حيات همراه با خباثت يعنى زندگى ناسالم و بى ارزش مى‏شود:

    »مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ اَو اُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيوةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ.» [1]

    »هر كسى - مرد يا زن - كار شايسته كند و مؤمن باشد، او را با زندگى پاكيزه‌‏اى حيات (حقيقى) بخشيم و به آنان بهتر از آنچه انجام مى‌‏دادند پاداش خواهيم داد.»

    »لا يَزالُ الَّذينَ كَفَروُا تُصيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعةٌ اَو تَحُلُّ قَريباً مِنْ دارِهِمْ.» [2]

    »كسانى كه كافر شدند، پيوسته به (سزاى) آنچه كرده‌‏اند مصيبت كوبنده‌‏اى به آنان مى‌‏رسد يا نزديك خانه‏‌هايشان فرود مى‌‏آيد.»

     از قرآن شريف استفاده مى‏‌شود كه زندگى طيّب و زندگى نكبت‌بار، جزاى اعمال نيست، بلكه بروز و ظهور خود اعمال است كه به اين صورت درآمده و در حقيقت «تجسّم عمل» انسان در اين دنياست:

    »وَ لَو أَنَّ اَهْلَ الْقُرى امَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ.» [3]

    »اگر اهل شهرها ايمان مى‌‏آوردند و تقوا پيشه مى‏‌كردند بركات آسمان و زمين را بر آنها مى‌‏گشوديم ولى (آنها حقّ را) تكذيب كردند، ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.»

    »وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ امِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِاَنْعُمِ اللَّهِ فَاذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ.» [4]

    »خداوند منطقه‌‏اى را مثل زده است كه امن و امان بود و روزى (اهل) آن منطقه از هر سو مى‌‏رسيد امّا نعمت‌هاى خدا را ناسپاسى كردند و خداوند به خاطر اعمالى كه انجام مى‏‌دادند لباس گرسنگى و ترس را بر اندامشان پوشانيد.»

     نظير اين دو آيه كه در آنها بركات و بلايا، همان اعمال انسان معرّفى مى‏‌شود، بسيار است.

    2- شكل دوّم از تجسّم عمل كه تجسّم عمل در آخرت است، به اين معنى است كه اعمال ما (خوب يا بد) صورت ملكوتى دارد و همه جا با ما است، اگر خوب است به شكل مونس خوب و اگر بد است به شكل مونس بد، ظاهر و مجسّم خواهد شد، مونسى كه داراى حيات و شعور مى‌‏باشد:

    »يَومَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَو اَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ اَمَداً بَعيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ.» [5]

    »روزى كه هر كسى، آنچه را از كار نيك انجام داده، حاضر مى‌‏بيند، و آرزو مى‌‏كند ميان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زيادى باشد خداوند شما را از (نافرمانى) خودش بر حذر مى‌‏دارد و (در عين حال) خدا نسبت به همه بندگان مهربان است.»

     بلكه از قرآن شريف استفاده مى‌‏شود كه نعمت‌هاى بهشت و نقمت‌هاى جهنّم نيز، همين اعمال ما است:

    »كُلوُا وَ اشُرَبُوا هَنيئاً بِما اَسْلَفْتُمْ فِى الْاَيَّامِ الْخالِيَة.» [6]

    »بخوريد و بياشاميد، گواراتان باد، در برابر اعمالى كه در ايّام گذشته انجام داده‏ايد.»

    »وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَريقِ ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ اَيْديكُمْ وَ اَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلّامٍ لِلْعَبيدِ.» [7]

    »و بچشيد عذاب سوزنده را، اين در مقابل كارهايى است كه از پيش فرستاده‏ايد، و خداوند نسبت به بندگانش هرگز ستم روا نمى‌‏دارد.»

    »يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ.» [8]

    »اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از (مخالفت) خدا بپرهيزيد و هر كس بايد بنگرد تا براى فردا، چه چيز از پيش فرستاده است.»

    »يَومَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنى كُنْتُ تُرابَاً.» [9]

    »روزى كه انسان آنچه را از قبل با دست‌هاى خود فرستاده مى‌‏بيند و كافر مى‌‏گويد اى كاش خاك بودم.»

    »وَ جيى‏ءَ يَومَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَومَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْاِنْسانُ وَ اَنّى لَهُ الذِّكْرى يَقُولُ يا لَيْتَنى قَدَّمْتُ لِحَياتى.» [10]

    »و در آن روز جهنّم را حاضر مى‏‌كند، در آن روز انسان متذكّر مى‌‏شود، امّا اين تذكّر چه سودى براى او دارد؟ مى‏‌گويد اى كاش براى زندگيم چيزى از پيش فرستاده بودم.»

     مولوى در توصيف همين مسأله با اشاره به نعمت‌هاى بهشتى و نقمت‌هاى جهنّمى چنين سروده است:

     آن درختان مر ترا فرمان بَرند

    كآن درختان از صفاتت با بَرند

     چون به امر تُست اينجا، اين صفات

    پس در امر تُست آنجا، آن جَزات

     چون ز دستت، زخم بر مظلوم رَست

    آن درختى گشت، از آن زقّوم رَست

     اين سخن‌هاى چو مار و كژدُمت

    مار و كژدُم گشت و مى‌‏گيرد و دَمت

     3- نوع سوّم از تجسّم عمل كه هم در اين دنيا و هم در آخرت، وجود دارد، عبارت است از تكوين هويّت براى انسان‌ها. توضيح بيشتر اين مطلب آن است كه: از نظر قرآن كريم و روايات بلكه از نظر عقل و مشاهدات عقل و مشاهدات اهل اللَّه، تناسخ دقيقى در انسان‌ها وجود دارد - كه غير از آن تناسخِ باطل است و ربطى به آن‏ندارد - و آن اين است كه، رفتار و كردار انسان‌ها تأثير به سزايى در تكوين هويّت آنها دارد به اين شكل كه افعال و اعمال ما براى ما «ملكه» مى‌‏سازد، يعنى هر كار و عملى كه خود را به آن عادت دهيم، به تدريج و آرام آرام، همان عمل، شخصيّت ما را مى‌‏سازد و موجب تكوين يك هويّت خوب يا بد براى ما مى‌‏شود. از اينرو اگر افكار، گفتار و كردار انسان شايسته و درست باشد، در نتيجه انسانيّتى شكوفا، داراى حيات طيّب و با طراوت پديد خواهد آمد، و انسان را تبديل به يك انسان كامل خواهد كرد، چندان‌كه در قيامت با شور و شعف به ديگران مى‌‏گويد:

    »هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَه.» [11]

    »بياييد و كتابم را بخوانيد.»

     ولى اگر افكار، گفتار و كردار انسان ناشايست و بد باشد، به تناسب آن اعمال، انسان به صورت حيوانى شهوت پرست يا بوزينه‌‏اى شكم‌پرست يا خوكى متكبّر يا پلنگى ظالم يا سگى هار و خلاصه به صورت‌هايى زشت و پليد جلوه خواهد كرد:

    »وَ نَحْشُرُهُمْ يَومَ الْقِيامَةِ عَلى وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمّاً مَأْواهُمْ جَهَنَّمَ.» [12]

    »و روز قيامت آنها را بر صورت‌هايشان محشور مى‌‏كنيم در حالى كه نابينا و گنگ و كر هستند، جايگاه‌شان دوزخ است.»

    »يَومَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ اَشْتاتاً لِيُرَوا اَعْمالَهُمْ.» [13]

    »آن روز مردم (به حال) پراكنده برآيند تا كارهايشان به آنان نشان داده شود.»

     نظير اين آيات در قرآن كريم بسيار است، بلكه آياتى كه مفسّران عاليقدر آن آيات شريفه را از باب تشبيه و يا از باب سرزنش شمرده‌‏اند، به عقيده ما بيان واقعيّات و تبيين هويّات است.

    »وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْاِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ اَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ اذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها اُولئِكَ كَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلٌّ اُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ.» [14]

    »در حقيقت بسيارى از جنّيان و آدميان را براى دوزخ آفريده‌‏ايم، آنها دل‌هايى دارند كه با آن نمى‌‏فهمند و چشمانى دارند كه با آن نمى‌‏بينند و گوش‌هايى كه با آن نمى‌‏شنوند، آنها همچون چهار پايانند بلكه گمراهتر، ايشان همان غافلان هستند.»

    »فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ اِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ اْو تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ.» [15]

    »مثل او همچون سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنى دهانش را باز، و زبانش را بيرون مى‏آورد و اگر او را به حال خود واگذارى باز همين كار را مى‌‏كند.»

    »مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَوريةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ اَسْفاراً.» [16]

    »كسانى كه مكلّف شدند به تورات عمل كنند ولى حقّ آن را ادا نكردند مانند دراز گوشى هستند كه كتاب‌هايى را حمل مى‌كند.»

     خلاصه كلام اينكه تجسّم عمل به اين معنى، در نزد اهل كشف و شهود امرى قطعى و شهودى است. علمى نيست بلكه يقينى است، حصولى نيست بلكه حضورى است، نقلى نيست بلكه عينى است و خلاصه غيبى نيست بلكه شهودى است چرا كه اهل معنى و صاحبان چشم‌هاى تيزبين، اين هويّت‌ها را در همين دنيا نيز ملاحظه ‏مى‌‏كنند و از اين‏جهت است كه گفتيم ‏قسم سوّم از تجسّم‏عمل، هم در آخرت و هم در اين دنيا وجود دارد، چنانكه اين مسأله در روايات نيز امرى قطعى است:

     ابوبصير مى‌‏گويد: در مراسم حجّ، خدمت امام باقر(سلام‌الله‌علیه) بودم، به ايشان گفتم: اى فرزند رسول خدا ! امسال افراد بسيارى به حجّ آمده‏اند، امام باقر(سلام‌الله‌علیه) فرمودند:

    »ما اَكْثَرَ الضَّجيج وَ أَقَلَّ الحَجيج.» [17]

    »چه بسيارند فريادكنندگان - و سياهى لشگر - و چه كم‌‏اند حاجيان واقعى.»

     ابوبصير مى‌‏گويد امام باقر(سلام‌الله‌علیه) دست به چشم‌هايم كشيدند و به اين وسيله چشم‌هايم تيزبين شد و من حيوان‌هاى گوناگونى را ديدم كه انسان در ميان آنها بسيار كم بود. 

     

    پی‌نوشت‌ها:

    [1] نحل، 97.

    [2] رعد،‌31.

    [3] اعراف، 96.

    [4] نحل،‌112.

    [5] آل عمران،‌ 30.

    [6] حاقّه، 24.

    [7] انفال، 50و51.

    [8] حشر، 18.

    [9] نبأ،40.

    [10] فجر، 23و24.

    [11] حاقّه،‌19.

    [12] اسراء، 97.

    [13] زلزال،‌6.

    [14] اعراف،‌179.

    [15] اعراف، 176.

    [16] جمعه، 5.

    [17] بحار الانوار، ج 46، ص 261، باب 5، ح 62.

    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365