مسئله 1467- زكات را خوب است در اين زمان به
مجتهد جامعالشّرایط يا وكيل او بدهند تا صرف فقرا و تقويت اسلام و مصالح مسلمين
بنمايد، ولى خود زكاتدهنده هم مىتواند در همان موارد صرف نمايد.
مسئله 1468- فقير نبايد بيشتر از مخارج سال
خود و عيالاتش را از زكات بگيرد و اگر مقدارى پول يا جنس دارد، فقط به اندازۀ كسرى
مخارج يك سالش زكات بگيرد، ولى مىتواند براى چيزى كه قيمتش بيش از مخارج سال اوست
نظير خانه، در صورت نياز زكات بگيرد.
مسئله 1469- كسى كه درآمد او از مخارج سالش
كمتر است، مىتواند براى كسرى مخارجش زكات بگيرد و لازم نيست ابزار كار يا خانه يا
سرمايۀ خود را به صرف مخارج برساند.
مسئله 1470- فقيرى كه ياد گرفتن صنعت براى او
مشكل نيست، بايد ياد بگيرد و با گرفتن زكات زندگى نكند، ولى تا وقتى مشغول ياد
گرفتن است، مىتواند زكات بگيرد.
مسئله 1471- چيزى را كه انسان بابت زكات به
فقير مىدهد، لازم نيست به او بگويد كه زكات است، بلكه اگر فقير خجالت بكشد، مستحب
است به اسم هديه بدهد، ولى بايد قصد زكات نمايد.
مسئله 1472- اگر زكات را به كسى بدهد و بعد
بفهمد فقير نبوده، مىتواند چيزى را كه به او داده پس بگيرد و بايد دوباره زكات
مالش را به مستحق بدهد.
صفحه 222
مسئله 1473- كسى كه بدهكار است و نمىتواند
بدهى خود را بدهد، گرچه مخارج سال خود را داشته باشد، مىتواند براى دادن قرض خود
زكات بگيرد.
مسئله 1474- مسافرى كه در سفر درمانده شده،
چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد و يا از معصيت توبه كرده باشد و نتواند با قرض كردن
و مانند آن خود را به مقصد برساند، گرچه در وطن خود فقير نباشد، مىتواند زكات
بگيرد.
مسئله 1475- مسافرى كه در سفر درمانده شده و
زكات گرفته، بعد از آنكه به وطنش رسيد، اگر چيزى از زكات زياد آمده باشد، لازم
نيست آن را برگرداند.
مسئله 1476- كسى كه زكات مىگيرد، بايد فقير
و شيعه و غير سيّد باشد و نفقۀ او بر زكات دهنده واجب نباشد (پدر زكاتدهنده،
مادر، زن و فرزند او نباشد) و آشكارا معصيت نكند.
مسئله 1477- اگر طفل يا ديوانهاى فقير باشد،
انسان مىتواند خودش يا بهواسطۀ ولىّ آنها يا يك نفر امين زكات را به مصرف آنها برساند.
مسئله 1478- كسى كه واجب النّفقۀ ديگرى است
(پدر، مادر، زن، فرزند) نمىتواند از او زكات بگيرد، مگر اينكه زكات را براى مخارج
غيرضرورى نظير زيارت، خريدن كتاب، گرفتن زن، اداى دين و مانند اينها بگيرد.
مسئله 1479- زن مىتواند به شوهر فقير خود
زكات بدهد، گرچه شوهر زكات را صرف مخارج خود آن زن نمايد.
مسئله 1480- سيّد مىتواند از سيّد زكات
بگيرد، ولى نمىتواند از غير سيّد زكات بگيرد، مگر آنكه خمس و ساير وجوهات كفايت
مخارج او را نكند و از گرفتن زكات ناچار باشد.
مسئله 1481- به كسى كه معلوم نيست سيّد است
يا نه، مىشود زكات داد.
مسئله 1482- اگر كسى بگويد فقيرم نمىشود به
او زكات داد، مگر اينكه ثقهاى خبر دهد يا طورى در بين مردم مشهور باشد كه اطمينان
به فقر او پيدا شود.
مسئله 1483- انسان بايد زكات را براى انجام
فرمان خداوند عالم بدهد، پس اگر ريا كند، يعنى براى نشان دادن به مردم زكات بدهد،
بايد دوباره زكات را بدهد، خواه فقط براى مردم باشد و خواه خدا و مردم هر دو را در
نظر بگيرد.
صفحه 223
مسئله 1484- كسى كه زكات چند مال بر او واجب
شده، اگر مقدارى زكات بدهد و نيّت هیچکدام آنها را نكند، چنانچه چيزى را كه داده
هم جنس يكى از آنها باشد، زكات همان جنس حساب مىشود، و اگر هم جنس هیچکدام آنها نباشد،
به همۀ آنها قسمت مىشود.
مسئله 1485- اگر كسى را وكيل كند كه زكات مال
او را بدهد، وكيل وقتى كه زكات را به فقير مىدهد، بايد از طرف مالك نيّت زكات
كند.
مسئله 1486- اگر مالك يا وكيل او بدون قصد
قربت زكات را به فقير بدهد و پيش از آنكه آن مال از بين برود، خود مالك نيّت زكات
كند، زكات حساب مىشود.
مسئله 1487- انسان مىتواند زكات را از مال
خود جدا كند و لازم نيست آن را فوراً به مستحق بدهد، پس اگر منتظر فقير معيّنى
باشد يا بخواهد به فقيرى بدهد كه از جهتى برترى دارد، مىتواند زكات را نگاه دارد،
و اگر از بين برود ضامن نيست، مگر اينكه در نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد.
مسئله 1488- اگر زكات را از مال جدا نكند،
نمىتواند در مال تصرّف كند، ولى اگر زكات را از خود مال كنار بگذارد، مىتواند در
بقيۀ آن تصرّف كند و همچنين اگر پول آن را كنار بگذارد، مىتواند در تمام مال
تصرّف نمايد.
مسئله 1489- انسان نمىتواند زكاتى را كه
كنار گذاشته، براى خود بردارد و چيز ديگرى به جاى آن بگذارد.
مسئله 1490- اگر از زكاتى كه كنار گذاشته
منفعتى ببرد، مثلاً گوسفندى كه براى زكات گذاشته بره بياورد، مال فقير است.
مسئله 1491- اگر بدون اجازۀ حاكم شرع با مالى
كه براى زكات كنار گذاشته تجارت كند و ضرر نمايد، نبايد چيزى از زكات كم كند، ولى اگر
منفعت ببرد، بايد آن را به حقدار بدهد.
مسئله 1492- اگر پيش از آنكه زكات بر او واجب
شود، چيزى بابت زكات به فقير بدهد، زكات حساب نمىشود، مگر اينكه به عنوان قرض
بدهد.
مسئله 1493- انسان نمىتواند زكات مال را از
چيز ديگرى بدهد؛ مثلاً كسى كه گندم و جو بدهكار است، نمىتواند پارچه يا قند و
مانند اينها بدهد، ولى اگر پول آنها را بدهد مانعى ندارد.
مسئله 1494- اگر انسان مالى را كه زكات در آن
است بخرد و بداند فروشنده زكات آن را نداده است، معاملۀ مقدارى كه بايد از بابت
زكات داده شود، باطل است.
صفحه 224
مسئله 1495- كسى كه زكات بر او واجب است، اگر
در مقدارى از سال ديوانه يا بىهوش باشد، زكات از او ساقط نمىشود.
مسئله 1496- اگر طلا و نقره يا چيز ديگرى را
كه زكات آن واجب مىشود، بخرد يا قرض كند و يك سال نزد او بماند، بايد زكات آن را
بدهد و بر كسى كه قرض داده چيزى واجب نيست، ولى اگر آن چيز گندم، جو، خرما يا كشمش
باشد، زكات آن واجب نمىشود.
مسئله 1497- گندم يا چيز ديگرى را كه به
عنوان زكات مىدهد، بايد به جنس ديگرى يا خاك مخلوط نباشد، يا اگر مخلوط است چيزى
كه مخلوط شده به قدرى كم باشد كه قابل اعتنا نباشد.
مسئله 1498- مستحب است در دادن زكات، خويشان
خود را بر ديگران، و اهل علم و كمال را بر غير آنان و كسانى را كه اهل سؤال نيستند
بر اهل سؤال مقدّم بدارد.
مسئله 1499- بهتر است زكات را آشكار و صدقۀ
مستحبّى را مخفى بدهند.
مسئله 1500- اگر در شهر مستحقّى نباشد و يا
مصرف بهترى در نظر دارد، مىتواند زكات را به شهر ديگرى ببرد و اگر زكات تلف شود،
ضامن نيست، مگر آنكه در نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد.
مسئله 1501- مكروه است انسان از مستحق
درخواست كند كه زكاتى را كه از او گرفته به او بفروشد، مگر اينكه خود مستحق
درخواست فروش كند.
مسئله 1502- اگر شك كند زكاتى را كه بر او
واجب بوده، داده يا نه، بايد زكات را بدهد.
مسئله 1503- فقير نمىتواند زكات را به كمتر
از مقدار آن صلح كند يا چيزى را گرانتر از قيمت آن بابت زكات قبول نمايد يا زكات
را از مالك بگيرد و به او ببخشد، ولى كسى كه زكات زيادى بدهكار است و فقير شده و
نمىتواند زكات را بدهد، فقير مىتواند زكات را به او ببخشد.
مسئله 1504- انسان مىتواند براى رفتن به حجّ
و زيارت و مانند اينها از سهم سبيل اللَّه زكات بگيرد، گرچه فقير نباشد يا اينكه
به مقدار خرج سالش زكات گرفته باشد.
مسئله 1505- اگر مالك، فقيرى را وكيل كند كه
زكات مال او را بدهد، مىتواند براى خود نيز بردارد.
مسئله 1506- اگر فقير چيزى را بابت زكات
بگيرد، گرچه شرطهايى كه براى واجب شدن زكات گفته شد در آنها جمع شود، دادن زكات
آنها واجب نيست.
صفحه 225
مسئله 1507- اگر دو نفر در مالى كه زكات آن
واجب شده با هم شريك باشند، و يكى از آنان زكات قسمت خود را بدهد، چنانچه بداند
شريكش زكات سهم خود را نداده، تصرّف او در سهم خودش هم جايز نيست، مگر اينكه از
اوّل زكات را از آن مال جدا كنند.
مسئله 1508- كسى كه خمس يا زكات بدهكار است و
قرض هم دارد، چنانچه نتواند همۀ آنها را بدهد، اگر مالى كه خمس يا زكات آن واجب
شده، از بين نرفته باشد، بايد خمس و زكات را بدهد، و اگر از بين رفته باشد، بايد
مال را به خمس يا زكات و قرض قسمت نمايد، و همچنين است اگر بميرد و مال او براى همۀ
آنها كافى نباشد.
مسئله 1509- كسى كه مشغول تحصيل علم است و
اگر تحصيل نكند مىتواند براى معاش خود كسب كند گرچه آن علم، علم دينى نباشد،
مىشود به او زكات داد.