صفحه 394
مسئله 80- يكى از گناهان در اسلام كه موجب فشار قبر مىباشد، تندخويى است، و
اين گناه غالباً گناهان بزرگى را به
دنبال دارد، نظير غيبت و زخم زبان، بلكه تهمت و فحش و ناسزا، بلكه
تندخويى گاهى موجب قتل نفوس و اتلاف اموال و جرح و كتك مىشود و آن اقسامى دارد:
الف) تندخويى كه از صفت رذيلهاى نظير تكبّر و عجب و غضب و مانند اينها سرچشمه
مىگيرد، و اين قسم از تندخويى علاوه بر اینکه گناه است، رفع سرچشمۀ آن يعنى
تكبّر و عجب و غضب و مانند اينها نيز از اوجب واجبات است.
ب) تندخويى كه از كمون ذات سرچشمه بگيرد، به اين معنى كه تندخويى او از ملكۀ
در نفس او بر مىخيزد در حالى كه متكبّر نيست و عجب ندارد و تسلّط بر اعصاب دارد،
و اين قسم از تندخويى نظير قسم اوّل است كه علاوه بر گناه تندخويى، رفع آن ملكه و
رذيله از اوجب واجبات است.
ج) تندخويى كه از زبان بد شخص سرچشمه مىگيرد نه از رذيلهاى از رذايل، و اين
قسم از تند خويى علاوه بر فشار قبر، ممكن نيست انفكاك از گناهان بزرگ داشته باشد؛
زيرا مردم از شخص تندخو مىترسند و تعيير و سرزنش و ديگر معاصى لازمۀ زبان اوست و
چه بسا اعمال خوب او بهواسطۀ آن تندخويى حبط و نابود مىشود، مثلاً با زحمت و
مشقّت همسر و اولاد خود را در رفاه قرار مىدهد و در آسايش آنان مىكوشد، ولى با
تندخويى اجر او كه ثواب مجاهد در راه خداست حبط مىشود، چنانکه اجر او نزد عيالش
نيز حبط مىگردد، و خلاصۀ كلام اینکه تندخو مطرود نزد خداوند متعال و نزد مردم
حتّى عيالش مىباشد.
مسئله 81- در توبۀ تندخويى علاوه بر پشيمانى از گذشته و تصميم بر ترك در
آينده، بايد از كسى كه با او تندخويى نموده عذرخواهى كند، و علاوه بر همۀ اينها
بايد با اين رذيله مبارزه كند تا ريشهكن شود.
مسئله 82- اگر تندخويى از ملكه و يا از زبان
بد سرچشمه نگيرد، در صورتى كه ملازم با گناهى باشد، نظير غيبت يا سرزنش يا آزردهخاطرنمودن
شخصى و يا سردكردن محيط خانه و مانند اينها، حرام است، و اگر ملازم با هيچ
گناهى نباشد، نظير كسى كه اعصاب او ضعيف است و با تندى حرف مىزند، گرچه حرام
نيست، ولى سزاوار نيست مؤمن چنين باشد، زيرا خوشرويى و خوشزبانى از علامات مؤمن
است.